سحری




.: دریافت فایل پادکست :.
  
 
هله ای آنک بخوردی سحری باده که نوشت
هله پیش آ که بگویم سخن راز به گوشت
 
می روح آمد نادر رو از آن هم بچش آخر
که به یک جرعه بپرد همه طراری و هوشت
 
چو از این هوش برستی به مساقات و به مستی
دهدت صد هش دیگر کرم باده فروشت
 
چو در اسرار درآیی کندت روح سقایی
به فلک غلغله افتد ز هیاهوی و خروشت
 
بستان باده دیگر جز از آن احمر و اصفر
کندت خواجه معنی برهاند ز نقوشت
 
دهد آن کان ملاحت قدحی وقت صباحت
به از آن صد قدح می که بخوردی شب دوشت
 
تو اگرهای نگویی و اگر هوی نگویی
همه اموات و جمادات بجوشند ز جوشت
 
تو دهان را چو ببندی خمشی را بپسندی
کشش و جذب ندیمان نگذارند خموشت
 


     

Share/Bookmark

غذا




.: دریافت فایل پادکست :.
  
 
قصهٔ عشق صوفی بر سفرهٔ تهی - جلسهٔ هفتاد و پنجم شرح مثنوی

صوفیی بر میخ روزی سفره دید
چرخ می‌زد جامه‌ها را می‌درید
 
بانگ می‌زد نک نوای بی‌نوا
قحطها و دردها را نک دوا

+ «نک غذا»


     

Share/Bookmark

بزرگداشت




.: دریافت فایل پادکست :.
  
 
 
کلیدواژه: شب عرس(عروسی) مولانا جلال‌الدین
     

Share/Bookmark

صید




.: دریافت فایل پادکست :.
  
+ برگرفته از دقیقه ۱۳ فایل c از جلسه ۲۷ شرح مثنوی معنوی مولانا

+ تشکر از جناب تبکم برای تهیه پادکست.

آنچه ارزد عشق را صید است و بس
لیک او کی گنجد اندر دام کس؟

تو مگر آیی و صید او شوی
دام بگذاری، به دام او روی!

 

Share/Bookmark