ادامهٔ بداهیات


سلام،
   خب، مدتی بداهیات تأخیر شد. محض اطلاع دوستانی که پیگیر این صفحه بودند، فعالیت‌های سایت پانویس به دوره‌های خودشناسی منتقل شده است. عمدهٔ تمرکز بر کار در کلاس‌های خودشناسی آنلاین است. اگر مایل به عضویت بودید، به خانم صبا پیام دهید: 0061413998055 فقط در پیام‌رسان واتس‌اپ.

   کمی هم در تلگرام و اینستاگرام یادداشت‌ها و پادکست‌هایی هر از گاهی منتشر می‌شود.
تلگرام: Panevisdotcom@
اینستاگرام: Panevis@

اما اصل کار ما در کلاس‌های آنلاین در واتس‌اپ است.

شادکام باشید



Share/Bookmark

من تن‌تننم




.: دریافت فایل پادکست :.
   
ابیات: مثنوی معنوی و غزلیات مولانا
ریتم‌ها، دف‌نوازی و رجزخوانی: نبیل یوسف‌شریداوی


من تن‌تننم!

    داستان مسجد مهمان‌کش از مثنوی معنوی همیشه ارمغان‌آورندهٔ شکوفایی بوده است. هر بار در هر دوره و جلسه‌ای آن را خوانده‌ایم بعد از آن، تأثیر تمرین آن را شاهد بوده‌ایم. اگرچه ممکن است همه را نگیرد، ولی در بسیاری موارد، لااقل این گوینده را شامل می‌شده است. چند روز پیش این داستان را در یکی از دوره‌های خودشناسی آنلاین، خواندیم و بررسی کردیم و پادکستی که در ادامه می‌آید، متأثر از این داستان است.

   رجزخوانی یکی از رسوم قدیمی در جنگ‌ها و روبرویی‌ها با شر بوده است، مواجههٔ نیستی و هستی، حقیقت و وهم. یکی از فاکتورهای اصلی داستان مسجد مهمان‌کش رجزخوانی‌یی است که در طول ماجرای داستان مهمانِ عاشقِ لاابالیِ مرگ‌جو اختیار می‌کند. همهٔ آن منع‌کردن‌های عاذلان و پاسخ‌های بی‌باکانهٔ مهمان عاشق که:

وقت آن آمد که حيدروار من              
مُلک گيرم يا بپردازم بدن

بر جهيد و بانگ بر زد کای کيا      
حاضرم اينک اگر مردی بيا!

و این روبرویی، در کنار نکات پرمغز دیگر این قصه، اصلی‌ترین و قابل‌تمرین‌ترین نکتهٔ این داستان بود که بطور مفصل به آن پرداختیم. در پادکست «من‌ تن‌تننم!» گزیده ابیاتی از مثنوی معنوی و غزلیات مولانا خوانده می‌شود، همراه با رجزخوانی‌های زیبا توسط دوست عزیزم نبیل یوسف شریداوی همراه با دف‌نوازی و ریتم‌هایی که ایشان انتخاب کرده و نواخته است.

   این پادکست قرار بود ژانویهٔ سال ۲۰۱۴ منتشر شود، اما تاکنون بتأخیر افتاد. تشکر از دوستانی که در تهیهٔ این پادکست همکاری داشته‌اند. مسلماً دوستانی که بر داستان مسجد مهمان‌کش تأمل کرده‌اند و آن را به تمرین و اجرای شخصی درآورده‌اند، ارتباط دیگری با این ابیات می‌گیرند.

   نوش باد!

--



Share/Bookmark

فردا




.: دریافت فایل پادکست :.
  
  
ابیاتی از مثنوی معنوی مولانا جلال‌الدین محمد

هین و هین ای راهرو بیگاه شد
آفتاب عمر سوی چاه شد

هین مگو فردا که فرداها گذشت
تا به کلی نگذرد ایام کشت

هین مگو ما را بدان شه بار نیست
با کریمان کارها دشوار نیست

تا کنون کردی چنین دیگر مکن
تیره کردی آب، از این افزون مکن

عمر من شد فدیه فردای من
وای از این فردای ناپیدای من

مثنوی معنوی مولانا، دفتر دوم، بیت ۱۲۶۵
آواز از آقای رضا عبداللهی، اردیبهشت ۱۳۹۵

ویدیو کلیپ این پادکست



Share/Bookmark

گذار




.: دریافت فایل پادکست :.
  
  
لُب‌گویی غزل ۴۸۲ دیوان حافظ

ای دل! به کوی عشق گذاری نمی‌کنی...

بخش پادکست‌ها در صفحهٔ تلگرام سایت نیز منتشر می‌شود:


Share/Bookmark

یکی




.: دریافت فایل پادکست :.
  
  
ترجیع‌بند هاتف اصفهانی

با تشکر از دوست عزیزی که در این پادکست همکاری داشتند.

از این به بعد بخش پادکست‌ها در صفحهٔ تلگرام سایت نیز منتشر می‌شود:



Share/Bookmark

اراذل اوباش فرهنگی


این پادکست بطور مشروط حذف گردید.

توضیح بیشتر اینجا.


Share/Bookmark

عشق و ناموس




.: دریافت فایل پادکست :.
  
  
  عشق و ناموس ای برادر راست نیست
  بر رد ناموس ای عاشق مایست

ناموس: آبرو، اعتبار، نیک‌نامی

+ یادداشت و پادکست «دل و گل»
 


Share/Bookmark

دائم الحضور




.: دریافت فایل پادکست :.
  
برگرفته از جلسه ۱۴۱ شرح مثنوی
تشکر از جناب تبکم جهت تهیه و میکس موسیقی این پادکست.
 
پنج وقت آمد نماز و رهنمون
عاشقان را «فی صلاة دائمون»

نه به پنج آرام گیرد آن خمار
که در آن سرهاست نی پانصد هزار

نیست «زر غباً» وظیفهٔ عاشقان
سخت مستسقی‌ست جان صادقان

نیست «زر غباً» وظیفهٔ ماهیان
زانک بی‌ دریا ندارند انس جان

 

Share/Bookmark

رخم را بوسه ده




.: دریافت فایل پادکست :.
  
بیا تا قدر یک دیگر بدانیم
که تا ناگه ز یک دیگر نمانیم

چو مؤمن آینه مؤمن یقین شد
چرا با آینه ما روگرانیم

کریمان جان فدای دوست کردند
سگی بگذار ما هم مردمانیم

فسون قل اعوذ و قل هو الله
چرا در عشق همدیگر نخوانیم

غرض‌ها تیره دارد دوستی را
غرض‌ها را چرا از دل نرانیم

گهی خوشدل شوی از من که میرم
چرا مرده پرست و خصم جانیم

چو بعد از مرگ خواهی آشتی کرد
همه عمر از غمت در امتحانیم

کنون پندار مردم آشتی کن
که در تسلیم ما چون مردگانیم

چو بر گورم بخواهی بوسه دادن
رخم را بوسه ده کاکنون همانیم

خمش کن مرده وار ای دل ازیرا
به هستی متهم ما زین زبانیم

 

Share/Bookmark