من تن‌تننم




.: دریافت فایل پادکست :.
   
ابیات: مثنوی معنوی و غزلیات مولانا
ریتم‌ها، دف‌نوازی و رجزخوانی: نبیل یوسف‌شریداوی


من تن‌تننم!

    داستان مسجد مهمان‌کش از مثنوی معنوی همیشه ارمغان‌آورندهٔ شکوفایی بوده است. هر بار در هر دوره و جلسه‌ای آن را خوانده‌ایم بعد از آن، تأثیر تمرین آن را شاهد بوده‌ایم. اگرچه ممکن است همه را نگیرد، ولی در بسیاری موارد، لااقل این گوینده را شامل می‌شده است. چند روز پیش این داستان را در یکی از دوره‌های خودشناسی آنلاین، خواندیم و بررسی کردیم و پادکستی که در ادامه می‌آید، متأثر از این داستان است.

   رجزخوانی یکی از رسوم قدیمی در جنگ‌ها و روبرویی‌ها با شر بوده است، مواجههٔ نیستی و هستی، حقیقت و وهم. یکی از فاکتورهای اصلی داستان مسجد مهمان‌کش رجزخوانی‌یی است که در طول ماجرای داستان مهمانِ عاشقِ لاابالیِ مرگ‌جو اختیار می‌کند. همهٔ آن منع‌کردن‌های عاذلان و پاسخ‌های بی‌باکانهٔ مهمان عاشق که:

وقت آن آمد که حيدروار من              
مُلک گيرم يا بپردازم بدن

بر جهيد و بانگ بر زد کای کيا      
حاضرم اينک اگر مردی بيا!

و این روبرویی، در کنار نکات پرمغز دیگر این قصه، اصلی‌ترین و قابل‌تمرین‌ترین نکتهٔ این داستان بود که بطور مفصل به آن پرداختیم. در پادکست «من‌ تن‌تننم!» گزیده ابیاتی از مثنوی معنوی و غزلیات مولانا خوانده می‌شود، همراه با رجزخوانی‌های زیبا توسط دوست عزیزم نبیل یوسف شریداوی همراه با دف‌نوازی و ریتم‌هایی که ایشان انتخاب کرده و نواخته است.

   این پادکست قرار بود ژانویهٔ سال ۲۰۱۴ منتشر شود، اما تاکنون بتأخیر افتاد. تشکر از دوستانی که در تهیهٔ این پادکست همکاری داشته‌اند. مسلماً دوستانی که بر داستان مسجد مهمان‌کش تأمل کرده‌اند و آن را به تمرین و اجرای شخصی درآورده‌اند، ارتباط دیگری با این ابیات می‌گیرند.

   نوش باد!

--



Share/Bookmark